سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال حضرت رباب سلام‌الله‌علیها در خروج از کربلا

شاعر : هستی محرابی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : غزل

کربلا در خاطراتم خون و خنجر ماند و بس            یک دلِ آشفته و صد داغِ دلبر ماند و بس
آنچه از دشتِ بلا در خاطراتم پُر شده است            اشک خونِ دیدۀ ساقی و ساغر ماند و بس


از کـنـارِ قـتـلگه وقـتی عـبـورم داده‌اند            دیده‌ام دشتی پُر از گلهای پرپر ماند و بس
وقتی آن شب خونِ زلفت را ز اشکم شسته‌ام            تازه فهمیدم برایم از تو یک سر ماند و بس
با خودم گهوارۀ شیرخواره‌ام را می‌برم            گو در آن عطرِ غمِ لالای اصغر ماند و بس
عصرِ عاشورا مرا وقتی که جولان داده‌اند            در نگاهم شرحی از تصویرِ محشر ماند و بس
وقتِ رفـتن سوی کوفه آخـرین آهِ نگـاه            گو فقط سوزی خزان از باغِ کوثر ماند و بس!

نقد و بررسی

با توجه به اینکه تصریح بر شش ماهه بودن در کتب تاریخی متقدم و معتبر نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ذخیرة الدارین آمده است لذا بیت زیر تغییر داده شد، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.



با خودم گهوارۀ شش ماهه‌ام را می‌برم            گو در آن عطرِ غمِ لالای اصغر ماند و بس